توضیحات
کودکانی که تحمل باخت ندارند از طریق عصبی شدن و پرخاشگری نشان می دهند که مهارت های درون فردی ضعیفی دارند. قصه « نادیا نمیخواد همیشه برنده شه» می تواند به کودکان 4 تا 9 ساله کمک کند تا بعد از باخت نگاه واقعی تر و تسلط بیشتری بر احساس شکست خود داشته باشند.
نویسنده: دکتر رضا ریحانی | درمانگر مجاز ICEEFT کانادا
کودکانی که تحمل باخت ندارند
کودکانی که تحمل باخت ندارند از چندین موضوع رنج می برند. آن ها تحمل پایینی برای احساس شکست دارند، مهارت لازم برای تنظیم احساس شکست خود را ندارد. علاوه بر این، ذهن آن ها بعد از باخت صرفا روی باخت متمرکز می شود. به عبارتی، وقتی که می بازند و احساس شکست می کنند، نمی توانند تصویر واقعی از خود داشته باشند. ذهن آن ها قادر به دیدن توانایی یا توانمندی هایی که دارند نیست.
بهتر است برای اینکه این توانایی را در کودکان ایجاد و تقویت کنیم، از اصطلاح « چرخ آگاهی» به درستی کمک بگیریم. کودکانی که مهارت چرخ آگاهی را در خود پرورش می دهند، به طور خودکار می توانند در یک احساس ناخوشایند غرق نشوند. در واقع، این کودکان می توانند در یک لحظه خاص روی ابعاد مختلفی از خود متمرکز شوند که عصاره آن حس و حال خوب خواهد بود.
کودکانی که تحمل شکست ندارند: قصه نادیا نمیخواد همیشه برنده شه
در یک جنگل بزرگ و زیبا، بچه شیر خشمگینی زندگی می کرد. اسم این بچه شیر خشمگین «نادیا» بود. او با همه حیوانات جنگل دوست بود. همه آن ها را دوست داشت، با آن ها بازی می کرد، حتی با آن ها مسابقه می داد، اما بیشتر وقت ها عصبی و خشمگین بود. برای همین، اصلا نمی توانست از بازی با دوستانش لذت ببرد.
در این جنگل، هر هفته بین حیوانات مسابقه ای برگزار می شد و بچه سلطان جنگل، یعنی نادیا هم در این مسابقه ها شرکت می کرد. امروز قرار بود مسابقه پرش انجام شود. همه حیوانات جنگل در این مسابقه شرکت داشتند. مسابقه شروع شد و هر کسی سعی می کرد تا بیشتر بپرد. همه حیوانات پریدند و وقتی اندازه گرفتند، کانگورو نفر اول شد. او خیلی خوش حال بود، اما نادیا عصبی بود. چون نتوانسته بود برنده شود.
اگه برای موضوعات کم اهمیت، فرزندتون رو دعوا میکنید و کنترل خشم خیلی سخت شده واستون، حتما اینجا کلیک کنید.
هفته بعد، مسابقه دو بود. دوباره، همه حیوانات جنگل در این مسابقه شرکت کردند. آن ها پشت خط، منتظر سوت داور بودند. همین که داور سوت زد، همه تلاش کردند نفر اول شوند. آن ها دویدند و دویدند تا اینکه یوزپلنگ، برنده شد. یوزپلنگ خیلی خوش حال بود. بقیه حیوانات هم کمی ناراحت بودند چون همه تلاش شان را کرده بودند و موفق نشده بودند. اما دوباره، نادیا ناراحت و عصبانی شده بود.
با خرید این قصه زیبا، می توانید یکی از مهارت های مهم برای تسلط بیشتر روی احساس شکست را به فرزندتان بیاموزید.
اگر می خواهید چرخ آگاهی را به فرزندتان آموزش دهید، لطفا اینجا ضربه بزنید.
قصه برای کودکانی که بعد از باخت عصبی می شوند: سوالاتی که باید بپرسید
سوالاتی که در پایان قصه می پرسید، اثربخشی قصه را افزایش می دهد. نبوغ خفته پیشنهاد می کند در پایان قصه این سوالات را از فرزندتان بپرسید: « کدام حیوان در مسلبقه پرش توانست نفر اول شود؟»، « یوزپلنگ در چه زمینه ای توانایی بالایی داشت و توانست نفر اول مسابقه شود؟»، « بچه طوطی با اینکه باخت می داد ناراحت و عصبی نبود. او چطور می توانست حتی بعد از باخت هم احساس خوبی داشته باشد؟»، « تا حالا شده شما هم در یک بازی و یا مسابقه باخت بدید؟ اگه تا حالا باختید، بعدش چه احساسی داشتید؟ چکار کردید؟»، « چگونه می توانید بعد از باخت احساس بهتری داشته باشید؟».