توضیحات
قصه « الین و گربه کوچولو» یک قصه کودکانه اندام خصوصی است. با این قصه می توانید به کودک بخش های خصوصی بدن را نشان دهید. علاوه بر این، می توانید نحوه مراقبت از خود در برابر متجاوزین جنسی را به فرزندتان بیاموزید. کودکان با این قصه یاد می گیرند که چگونه باید از بدن خود مراقبت کنند.
نویسنده: دکتر رضا ریحانی | درمانگر مجاز ICEEFT کانادا
قصه کودکانه اندام خصوصی : قصه الین و گربه کوچولو

ویژه کودکان 4 تا 9 سال
امروز به نظر روز خوبی می رسید. الین در حیاط خانه مشغول بازی بود. مادر الین آشپزی میکرد که ناگهان صدای داد و بیداد بچه ها را شنید. او کنجکاو شد و از پنجره آشپزخانه بیرون را نگاه کرد. الین به دوستانش می گفت:” هیچ کس حق نداره خصوصی ما رو ببینه. این قسمت ها خصوصی هستن. تو کار خوبی کردی که اجازه ندادی کسی خصوصیتو ببینه.”. مادر از شنیدن حرف های الین خیلی خوشحال شد. پنجره را باز کرد و الین را صدا زد. الین فورا به سمت خانه آمد و پیش مادرش رفت.
مادر نشست و با لبخندی زیبا به الین گفت:” دخترم! بهت افتخار میکنم. تو انقدر بزرگ شدی که دیگه وقتشه یاد بگیری چطور میتونی از خودت مراقبت کنی. میخوای بهت یاد بدم؟!”. الین از اینکه بزرگ شده بود، خیلی خوشحال بود و با ذوق گفت:” آره حتما”. مادر به الین گفت:” تو میدونی کجای بدن دختر ها خصوصیه و کسی حق نداره ببینه یا دست بزنه؟!”.
الین که می خواست پاسخ درست بدهد فکر کرد. او به دوستش فکر کرد که کنار ساحل همه لباس هایش را درآورده بود و فقط بخشی از بدنش را پوشانده بود. سپس، تا الین می خواست پاسخ دهد، صدای باز شدن در آمد. گربه کوچولوی الین پشت در ایستاده بود و می خواست چیز های مهمی یاد بگیرد.
الین متوجه گربه شد، اما می خواست او هم یاد بگیرد. برای همین به مادرش بخش های خصوصی بدن دختر ها را گفت. مادر بازو های الین را نوازش کرد و گفت:” عالیه دخترم. و میدونی که هیچ کسی اجازه نداره به بدنمون دست بزنه. مخصوصا اندام های خصوصی ما. ولی اگه یکی خواست این کار رو بکنه، تو باید چکار کنی؟”. گربه کوچولو هم از آن طرف در، با دقت به حرف های الین و مادرش گوش می کرد تا چیز های مهم را یاد بگیرد. گربه کوچولو گوش هایش را تیز کرد. الین گفت:” اگه هرکی بخواد این کارو بکنه، با صدای خیلی خییییییلی بلند میگم “نه” و بعد فرار میکنم پیش تو یا بابا یا مامانبزرگ!”. مامان که خیلی از شنیدنِ حرف های الین خوشحال شده بود، او را بغل کرد و بعد یک موز خوشمره به او داد. الین هم با خوشحالی موز را گرفت و از آشپزخانه بیرون رفت.
اگه برای موضوعات کم اهمیت، فرزندتون رو دعوا میکنید و کنترل خشم خیلی سخت شده واستون، حتما اینجا کلیک کنید.
وقتی الین بیرون رفت، از تعجب خشکش زد. او گربه کوچولو را دید که عجیب غریب لباس پوشیده بود. با تعجب گفت:” این چه وضعشه گربه کوچولو؟ اینا چیه پوشیدی؟”. گربه کوچولو با خوشحالی گفت: اندامای خصوصیمو پوشوندم تا کسی نبینه!”. الین که جواب گربه را شنید، از خنده دل درد شد. بعد گفت:” این قسمتا رو اگه دوس داشتی میتونی بپوشونی. اما اینا قسمتای خصوصی نیستن. قسمتایی که خصوصی هستن رو حتما باید بپوشونی! اینا چه دیگه پوشیدی؟”.
گربه کوچولو خجالت کشید و سرش را پایین انداخت. الین گفت:” ایرادی نداره. من قسمتای خصوصی رو بهت یاد میدم!”. سپس، قسمت های خصوصی را به گربه کوچولو آموزش داد و گفت:” این قسمت از بدنت رو هیچ کسی اجازه نداره ببینه یا دست بزنه!”. گربه کوچولو کمی فکر کرد و گفت:” خب اگه یکی خواست ببینه و یا دست بزنه باید چکار کنم؟”. الین گفت:” تو بزرگ شدی و قوی تر هستی. اگه یکی خواست این کارو بکنه، بلند داااااد بزن بگو “نهههه” و بعد با سرعت بدو بیا پیش من و بهم بگو!”. گربه کوچولو خوشحال شد و گفت:” حالا فهمیدم چکار کنم.!” و بعد رفت و کلی گل های قشنگ برای الین آورد تا از او تشکر کند.
الین گل ها را گرفت و گفت:” خب! موافقی با هم تمرین کنیم؟ ببینیم چقدر خوب یاد گرفتی؟!”. گربه کوچولو با خوشحالی گفت:” آره بیا تمرین کنیم!”. سپس، الین گفت:” گربه کوچولو! تو چقدر خوشگل و زیبایی. بدنت مثل فرشته هاست. میشه خصوصیتو ببینم؟”. گربه کوچولو با صدای آرام گفت:” نه نمیخواد!”. بعد، الین به او نزدیک شد و با عصبانیت گفت:” میخوام خصوصیتو ببینم!”. گربه کوچولو چشماش پر از اشک شد و ترسید و چیزی نگفت.
الین خیلی ناراحت شد. گفت:” گربه کوچولو! ما داریم فیلم بازی میکنیم. تو باید از خودت مراقبت کنی. باید از بدنت مراقبت کنی!”. گربه کوچولو که کمی آرام تر شده بود گفت:” پس دوباره تلاش کنیم!”. دوباره الین به گربه کوچولو نزدیک شد و با خشم گفت:” باید خصوصیتو ببینم!”. گربه کوچولو اخم کرد و بلند گفت:” میگم نههه و فرار میکنم میرم به مامانم میگمااا!”. الین بلند بلند می خندید. او دلش را گرفته بود و گفت:” نباید بگی. باید بلند داد بزنی نه و بعدش فرار کنی بری پیش مامانت! نه اینکه بگی فرار میکنم میرم پیش مامانم!”. گربه کوچولو با لپ های سرخ گفت:” فهمیدم. فهمیدم! فهمیدم چطور باید از خودم مراقبت کنم!”.
فایل پی دی اف (pdf) قصه کودکانه اندام خصوصی را می توانید از زیر دانلود کنید:
قصه در مورد جاهای خصوصی بدن: سوالاتی که باید بپرسید
سوالاتی که در پایان قصه می پرسید، اثربخشی قصه را افزایش می دهد. نبوغ خفته پیشنهاد می کند در پایان قصه این سوالات را از فرزندتان بپرسید: « چی شد که مادر الین تصمیم گرفت موضوع مهمی را به الین آموزش دهد؟»، « به نظر الین اگر کسی می خواست به اندام خصوصی ما دست بزند، باید چکار کنیم؟»، « گربه کوچولو برای اولین بار کدام قسمت های خود را پوشانده بود؟»، « اگر کسی بخواهد اندام خصوصی شما را ببیند یا به آن دست بزند، بهترین کاری که می توانید بکنید چیست؟».
مجموعه قصه های آموزش کنترل خشم به کودکان
مجموعه قصه های تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس