توضیحات
در قصه راز شادی هدف آن است که یکی از مهم ترین عوامل شادزیستی را به بچه ها معرفی کنیم. بچه ها از همان اوایل دوران کودکی باید بیاموزند برای شادزیستی، بهتر است افسار توجه خود را در دست بگیرند. آن ها باید یاد بگیرند که توجه به زیبایی ها می تواند منجر به آرامش و شادی شان شود.
قصه راز شادی

راز شادی کودکان در مثبت اندیشی است.
روی درختان بلند یک جنگل، هرروز بچه میمون ها بازی می کردند. از این شاخه به آن شاخه می پریدند و شادی می کردند. یک روز، در حالی که بچه میمون ها سرگرم بازی بودند، یکی از آن ها که اسمش «دنیس» بود چشمش به یک خانواده جدید افتاد. فورا از بالای درخت پایین آمد و نزدیک خانواده جدید شد. سمت آن ها رفت و سلام کرد. و بعد راه اصلی خانه ها را به آن ها نشان داد. خانواده جدید که تازه به آنجا آمده بودند یک بچه شاد و پرانرژی داشتند. دنیس به بچه میمون گفت:« من دنیس هستم و خوشحالم که با شما آشنا شدم. اسم تو چیه؟».
جمله بالا به عنوان یک کلید برای برقراری روابط اجتماعی و دوستیابی به کودک آموزش داده می شود.
بچه میمون لبخندی زد و گفت:« من دنیل هستم. منم از دیدنت خوشحالم. چقد دندونات سفید و تمیزه. چقد خوب حرف میزنی دنیس. دوست من میشی؟!». دنیس از حرف دنیل خیلی تعجب کرده بود. با خودش می گفت:« نکنه این داره منو مسخره میکنه! آخه اینجا همه اذیتم میکنن که خیلی کثیفم و بدنم بو میده! شاید داره مسخرم میکنه!». بعد از این فکر کردن، دنیس گفت:« اینجا همه منو بخاطر اینکه بو میدم مسخره میکنن. نکنه تو هم داری اذیتم میکنی؟!». دنیل گفت:« نه دوست خوبم. من اذیتت نکردم. چیزی که دیدم رو گفتم!». بعد، از دنیس خداحافظی کرد و وارد خانه جدیدشان شد.
جمله مشخص شده فوق، به کودکان دیدنِ نقاط قوت و مثبت اندیشی را می آموزد.
دنیل بعد از کمک به پدر و مادرش در کارهای خانه جدید، بیرون رفت تا بازی کند. او خیلی خوشحال بود. قرار بود دوستان جدیدی پیدا کند و جاهای جدیدی را ببیند و لذت ببرد. ناگهان، از بالای یک درخت، دنیس داد زد و گفت:« دنیل بیا اینجا باهم بازی کنیم.». دنیل فورا بالای درخت رفت و به دنیس گفت:« دنیس، میخوام دوستای جدیدی پیدا کنم، بهم کمک میکنی؟». دنیس دست او را گرفت و پیش بقیه بچه میمون ها رفتند. دنیل خودش را به بقیه معرفی کرد و با همه آشنا شد.
دنیس خیلی گیج شده بود. او تا به حال ندیده بود که یه نفر همیشه حالش خوب باشد، شاد و پرانرژی باشد. اما دنیل اینطوری بود. همیشه می خندید، با همه مهربان بود، به همه کمک می کرد، همیشه خوشحال و پرانرژی بود. دنیس خیلی دوست داشت مثل دنیل همیشه شاد باشد. یک روز پیش دنیل رفت و گفت:« دنیل، بهم کمک میکنی مثل تو بشم؟». دنیل گفت:« اینطوری که خوب نیست. هیچ کس نباید سعی کنه خودش رو مثل یکی دیگه بکنه! تو خودت همینطوری که هستی خیلی خوبی!».
دنیس گفت:« نه! ظاهرم نه، میخوام مثل تو همیشه شاد باشم و پرانرژی!». دنیل دست دوستش را گرفت و باهم قدم زدند. به یک درختی رسیدند. دنیل پرسید:« این درخت رو میبینی؟ به نظرت چطوریه؟». دنیس گفت:« خیلی پیر شده، پوستشم کنده کنده شده!». دنیل گفت:« اما ببین چه برگهای سرسبزی داره! چقد قدش بلنده!». دنیس خوشحال شد و گفت:« آررره، دقت نکرده بودم!». آن ها رفتند و رفتند تا به رودخانه ای رسیدند. دنیل گفت:« به نظرت این رودخونه چطوریه؟!». دنیس با ترس گفت:« خیلی خطرناکه، ببین چقد سرعت آبش زیاده. اگه بیفتی غرق میشی!».
دنیل گفت:« اما ببین چقدر آبش زلاله. چقدر ماهیای خوشگلی داره!». دنیس خوشحال شد و گفت:« واای آره، اصلا دقت نکرده بودم!». آن ها به سمت خانه برگشتند. از دور یکی از بچه میمون ها را دیدند. دنیل از دنیس پرسید:« اون بچه میمون چطور بچه ایه؟». دنیس با عصبانیت گفت:« همیشه حرفای زشت میزنه. خیلی بی ادبه!». دنیل گفت:« اما ببین چقدر مرتب و تمیزه. خیلی بچه پاکیزه ایه!». دنیس با لبخندی گفت:«آره تا حالا دقت نکرده بودم!». بعد دنیل به دنیس گفت:« دوست خوبم، میدونی راز اینکه همیشه شاد باشی و پرانرژی چیه؟».
دنیس گفت:« نه! میشه بهم بگی این راز رو؟». دنیل گفت:« این راز اینه که همیشه به چیزای خوب بقیه و چیزهایی که میبینیم توجه کنیم. اگه میخوای شاد باشی باید چیزهای خوب رو ببینی. مثل قد بلند اون درخت، سرسبز بودن. آب زلال رودخونه و ماهی های رنگارنگش، پاکیزه بودن بچه میمون». دنیس امروز راز مهم و بزرگی را فهمیده بود. او از آن روز به بعد همیشه به چیزهای خوب توجه می کرد، و همیشه خوشحال و پرانرژی بود.
به شما پیشنهاد میکنیم که پکیج جامع تربیت جنسی را نیز مشاهده کنید
بعد از خواندن قصه راز شادی، از فرزندتان بپرسید تا فکر کند که آیا در دوستانش چیزهای مثبت می بیند؟ اگر می بیند، آن ها را برای تان تعریف کند؟ چیزهای مثبت مهدکودک، مدرسه و محیط های دیگر را می بیند؟ در خودش چه چیزهای مثبتی می بیند؟ کمی درمورد این موضوعات با او حرف بزنید و شنونده عاشق، صبور و کنجکاوی باشید.