وبسایت نبوغ خفته ، فروش دوره‌های فرزندپروری ، قصه های کودکانه | دکتر رضا ریحانی

قصه باختن گریه نداره

تماس بگیرید

قصه باختن گریه نداره یک نوع نگاه جدید را به کودکان هدیه می دهد. نگاهی که تحمل احساس شکست را آسان تر می کند.

توضیحات

قصه باختن گریه نداره سعی دارد با ارائه نگاهی تازه به «بازی یا مسابقه» به کودکان کمک کند تا در مدیریت احساس شکست قوی تر عمل کنند.

قصه باختن گریه نداره نگاه جدیدی به کودکان برای مسابقات میدهد.

قصه باختن گریه نداره: کودکان 4 تا 9 سال

همه والدین سعی می کنند تا فرزندشان از زندگی لذت ببرد. دیدنِ لذت فرزندشان خیلی خوشایند است، اما گاهی اوقات برخلاف تلاش هایی که والدین می کنند، موفق به دیدن لذت فرزندشان نمی شوند. آن ها ناگهان متوجه خشم و یا گریه های فرزندشان می شوند. چرا که او در مسابقه یا بازی خاصی برنده نشده است.

درک می کنیم که تحمل احساس شکست و ناکامی آسان نیست، اما باید یک درس مهم را به فرزندمان آموزش دهیم:« هدف، لذت است». قصه باختن گریه نداره با آموزش و یادآوری این درس مهم باعث می شود تا تحمل شکست آسان تر شود.

قصه باختن گریه نداره

قصه باختن گریه نداره تحمل شکست را آسانتر می کند.

هدف از بازی، لذت بردن است.

امروز علی کوچولو مهمان خاله سارا بود. او از اینکه پیش خاله و دخترخاله اش، مینا بود خیلی خوشحال بود. مینا و علی با هم مارپله بازی می کردند. علی همینطور که بازی می کرد خیلی خوشحال بود. بازی آن ها تمام شد و علی نفر دوم شد. اما باز هم خوشحال بود. مینا خیلی تعجب کرده بود. او با تعجب گفت:« علی تو باختی، چرا انقدر خوشحالی؟ چرا گریه نمیکنی؟».

 

علی لبخندی زد و گفت:« چون برنده نشدم، باید گریه کنم؟ بزار برات داستان خرگوش باهوش رو تعریف کنم!». یکی بود یکی نبود، در یک جنگل بزرگ خرگوشی بود که دوست داشت با همه مسابقه دهد. یک روز او با سمور و مار و بچه شیر مسابقه شنا داد. همه دوستان شان ایستاده بودند و تشویق شان می کردند.

 

خرگوش باهوش تلاش کرد و تلاش کرد، اما سمور و مار و بچه شیر خیلی از او جلوتر بودند. او سعی می کرد سریع تر شنا کند، او از اینکه داشت با دوستانش مسابقه می داد لذت می برد. سمور انگار خیلی قوی بود. او با سرعت زیادی شنا می کرد و خرگوش از دیدن سرعت او کیف می کرد.
همه، تمام سعی خود را کردند. مسابقه تمام شد و سمور نفر اول شد. مار دوم و بچه شیر نفر سوم شد. به هر سه آن ها جایزه دادند، اما خرگوش برنده نشده بود و جایزه ای نگرفت. همه فکر می کردند که خرگوش ناراحت است و کمی بعد گریه می کند. برای همین سمت خرگوش رفتند. همین که نزدیک خرگوش شدند، دیدند که او خودش را خشک می کند و گریه نمی کند.

 

خرگوش رو به دوستانش کرد و به همه آن ها تبریک گفت. سپس گفت:« شما خیلی خوب شنا می کردید، من از شنا کردن سمور خیلی لذت بردم. و سعی کردم شنا کردن را از او یاد بگیرم. از اینکه مدتی را با هم مسابقه دادیم، خیلی خوشحالم. چون کنار شما بودم و کیف کردم!». سمور خیلی تعجب کرد. گفت:« تو باختی، اما ناراحت نیستی. چرا؟».

 

نکته: اگر جمله بالا را با تاکید بخوانید، به تمرکز فرزندتان جهت می دهید. در واقع به او کمک می کنید تا ذهن خود را به جای «برد و باخت»، بر «لذت بازی» متمرکز کند.

برای مطالعه راهکارهای بیشتر و قصه های صوتی، می توانید وارد کانال تلگرامی «نبوغ خفته» و یا پیج اینستاگرامی «نبوغ خفته» شوید.

خرگوش باهوش گفت:«یکم ناراحتم که اول نشدم، اما من همیشه دوست دارم که از بازی و مسابقه لذت ببرم، تمام تلاشم رو می کنم که برنده بشم، اما اگه برنده نشدم، سعی می کنم تمرین کنم تا دفعه بعد قوی تر بشم. چرا باید ناراحت بمونم؟ من هم در بازی ها و مسابقه های دیگه خیلی از شما بهترم. خیلی سریع می دوم و خیلی باهوشم. پس، دلیلی نداره برای یه بازی گریه کنم و خیلی ناراحت بمونم!».

 

نکته:

جمله قرمز، بیانگر عدم انکار احساسات طبیعی کودکان در زمان حال است. اگر می خواهید فرزندتان را آرام کنید، و تحمل ناکامی و شکست را در او آسان تر کنید، احساسات او را انکار نکنید.

جمله سبز، بیانگر هدف اصلی از بازی است. این چیزی است که باید بارها برای کودکان تکرار شود تا در ذهن و جان آن ها بنشیند.

جمله آبی، طرز فکری را به کودکان القا می کند که می تواند تاب آوری آن ها را تقویت کند.

مینا وقتی این داستان را شنید، با خودش فکر کرد که این خرگوش چقدر باهوش است. چون او برای اینکه لذت ببرد بازی می کند نه برای اینکه حتما نفر اول شود. بعد مینا به علی گفت:« منم می خوام مثل خرگوش باهوش باشم. قبل از اینکه مسابقه بدم یا بازی کنم، به خودم می گم «من می خوام لذت ببرم از این بازی»، و بعد بازی می کنم. من هم توی خیلی چیزها از بقیه بهترم. پس، دلیلی نداره بعد از باختن ناراحت بشم و گریه کنم».

  • اشتراک این مطلب در شبکه های اجتماعی :