توضیحات
قصه «شیرین با ادب» در قالب یک اتفاق ساده اهمیت عذرخواهی و طلب بخشش را به کودکان می آموزد. کودکان با یاد گرفتن عذرخواهی و گفتنِ ببخشید می توانند جایگاه ویژه ای در بین دوستان و همبازی های خود پیدا کنند.
هرچند که عذرخواهی بخاطر اشتباهات کار پسندیده ای است، اما عذرخواهی بیش از حد مد نظر ما نیست. عذرخواهی باید متناسب با نوع رفتار ما باشد. باید دقت کنیم که به کودکان بیاموزیم تا آنجا که می توانند مراقب باشند که مرتکب خطایی نشوند. با این حال، اگر ناخواسته اشتباهی از آن ها سر زد، می توانند از کلمه «ببخشید» استفاده کنند.
اگر فکر میکنید فرزندتان رفتار بد دوستانش را تقلید میکند و یا الگوی اشتباهی دارد، برای از بین بردن اینگونه رفتارهای اشتباه، لطفا اینجا ضربه بزنید.
قصه کودکانه شیرین با ادب

قصه کودکانه: ویژه کودکان 4 تا 9 سال
فایل پی دی اف (PDF) این قصه زیبا را می توانید از زیر دانلود کنید.
آوا دختر بازیگوشی بود. او در کنار پدر و مادر و مادربزرگش زندگی می کرد. آوا خیلی بازی می کرد. از صبح که بیدار می شد تا خود شب بازی می کرد. با اسباب بازی ها، با پدرش، با مادر و گاهی هم با مادربزرگش بازی می کرد. آوا همیشه در حال بازی کردن بود. او از اینکه همبازی های خوبی داشت خیلی خوشحال بود. اما همبازی های او به اندازه آوا خوشحال نبودند. برای همین پدر، مادر و مادربزرگش خیلی دوست نداشتند با او بازی کنند.
یک روز، دوست آوا به خانه شان آمد. اسم دوستش شیرین بود. اما همه به او « شیرین با ادب» می گفتند. شیرین با ادب خیلی دختر خوش خنده و مودبی بود. آن ها در حال بازی بودند که ناگهان مادربزرگ آوا وارد اتاق شد. شیرین حواسش نبود و محکم به مادربزرگ برخورد کرد. شیرین با ادب کمی عقب رفت، به مادربزرگ نگاه کرد و گفت:« خیلی ببخشید. حواسم نبود و به شما خوردم. حتما دردتون اومده. آره؟».
مادربزرگ در حالی که شکمش را گرفته بود گفت: «آره دردم اومد. اما ایادی نداره. حواست نبود. تو خیلی دختر با ادبی هستی. مودبانه حرف میزنی. دوس دارین منم باهاتون بازی کنم؟». شیرین با ادب با لبخند گفت:« آره من که خیلی دوست دارم!» و بعد به آوا نگاه کرد. دهان آوا از تعجب باز مانده بود.
آوا با تعجب گفت:« چی؟ مامانبزرگ چی گفتی؟ میخوای با ما بازی کنی؟ شما که خیلی وقته دیگه دوست ندارین با من بازی کنین. الان چی شده که میخواین با ما بازی کنین؟». مادربزرگ دستش را روی شانه شیرین با ادب گذاشت و گفت:« شیرین خیلی مودبانه حرف میزنه. دوس دارم بیشتر با شما و شیرین بازی کنم!». بعد آوا موافقت کرد و سه تایی باهم بازی کردند.
آوا خیلی حواسش به شیرین با ادب بود تا چیزهای جدیدی یاد بگیرد. آن ها در حال بازی بودند که ناگهان عروسک از دست آوا روی پای مادربزرگ افتاد. مادربزرگ دردش آمد. بعدآوا چیزی نگفت، عروسکش را برداشت و به بازی اش ادامه داد. وقتی شیرین با ادب این رفتار زشت آوا را دید تعجب کرد و کمی ناراحت شد. پیش آوا رفت و با نارحتی درِ گوش آوا گفت:« کارت اشتباه بود. با عروسک به پای مادربزرگت آسیب زدی اما عذرخواهی نکردی!».
آوا با عصبانیت گفت:« من کار اشتباهی نکردم. میخواست پاهاش رو برداره. به من چه؟». شیرین فکر کرد و گفت:« آره درسته. اما عروسک از دست تو افتاد. بهتره عذرخواهی کنی!». اما آوا عذرخواهی نکرد و به بازی اش ادامه داد. کمی بعد، شیرین می خواست توپ را داخل سبد بیندازد که توپ محکم به آوا خورد. آوا دردش گرفت.
شیرین با ادب دست های آوا را گرفت و گفت: «ببخشید. معذرت میخوام. اشتباهی بهت خورد!». آوا خیلی ناراحت بود. چون خیلی دردش آمده بود. اما وقتی شیرین باادب از او عذرخواهی کرد، انگر دردش کمتر شد. او از اینکه شیرین معذرت خواهی کرده بود خیلی خوشحال شد. و بعد با خودش گفت:« چه دختره مودبی. بازم دوست دارم باهاش بازی کنم. خیلی خوشحالم. انگار شیرین با این عذرخواهی کردنش یک هدیه بزرگ بهم داده!».
چند لحظه بعد، مادر شیرین دنبال او آمد. شیرین با ادب از همه خداحافظی کرد و به همراه مادرش رفت. کم کم داشت شب می شد و آوا به چیزهایی که امروز دیده بود فکر کرد. او با خودش گفت:« حالا فهمیدم چرا مامانبزرگ و بابا و مامانم دوس ندارن باهام بازی کنن. چون وقتی کار اشتباهی میکنم، اصلا ازشون عذرخواهی نمیکنم. این کارم خیلی اشتباهه!». از آن روز به بعد، آوا تصمیم گرفت اگر اشتباهی کرد حتما عذرخواهی کند. او می خواست مودبانه تر رفتار کند تا شادتر زندگی کند.
داستان شیرین با ادب: سوالاتی که باید بپرسید
سوالاتی که در پایان قصه می پرسید، اثربخشی قصه را افزایش می دهد. اگر می خواهید راز قصه گویی جذاب و اثربخش را بدانید، اینجا ضربه بزنید. نبوغ خفته پیشنهاد می کند در پایان قصه سوالات زیر را از فرزندتان بپرسید:
«به نظرت چرا به شیرین، با ادب می گفتند؟»
«وقتی شیرین به مادربزرگ خورد، بهش چی گفت؟»
« چی شد که مادربزرگ تصمیم گرفت با آوا و شیرین با ادب بازی کنه؟»
« تا حالا تو هم از کسی عذرخواهی کردی؟ چطوری این کار رو کردی؟»
همانگونه که دوست داریم بچه هایمان بخاطر کارهای اشتباه شان عذرخواهی کنند، ما نیز باید الگوی مناسبی باشیم. به همین دلیل، اگر در برخورد با فرزندمان مرتکب اشتباهی شدیم بهتر است شیوه درست عذرخواهی را با رفتارمان آموزش دهیم. برای این موضوع، میتوانید از مقاله « عذرخواهی از کودک» نبوغ خفته استفاده کنید و گام های آن را یاد گرفته و اجرا کنید.
نویسنده: دکتر رضا ریحانی | درمانگر مجاز آیسفت کانادا