توضیحات
قصه کبوتر آبی به منظور درمان اضطراب جدایی کودکان نوشته شده است. رشد جسمانی بچه کبوتر آبی باعث می شود تا او دیگر نتواند زیر پر های مادر جا بگیرد. به همین علت، کبوتر آبی به فکر ریسک کردن برای جدا شدن از مادر می افتد. او با شجاعتی که دارد می تواند خود را از مادر جدا کند و از دنیای واقعی لذت ببرد.
نویسنده: دکتر رضا ریحانی | درمانگر مجاز آیسفت کانادا
قصه درمانی : درمان اضطراب جدایی کودکان 3 تا 8 ساله
قصه درمانی یکی از روش های مفید برای حل مشکلات کودکان است. قصه ها فواید زیادی دارند که یکی از آن ها درمان برخی مشکلات کودکان می باشد.
برای مطالعه فواید قصه گویی برای کودکان، لطفا اینجا ضربه بزنید.
درمان اضطراب جدایی کودکان یکی از موضوعات مهم است که اکثر والدین به دنبال آن می باشند. این اضطراب اگر تبدیل به اختلال نشده باشد، راحت تر قابل درمان است. قصه « کبوتر آبی» به منظور کاهش و درمان اضطراب جدایی کودکان 3 تا 8 ساله نوشته شده است. با این حال، برای جلوگیری از تبدیل اضطراب کودک به اختلال، پیشنهاد می کنیم دو مقاله زیر را بخوانید:
قصه درمانی برای درمان اضطراب جدایی کودکان 3 تا 8 ساله: قصه کبوتر آبی

قصه کودکانه برای درمان اضطراب جدایی کودکان
فایل پی دی اف (pdf) این قصه را می توانید از زیر دانلود کنید.
قصه برای درمان اضطراب جدایی کودکان 3 تا 8 ساله
روزی روزگاری در یک باغ بزرگ کبوتر قشنگی زندگی می کرد. این کبوتر زیبا قرار بود به زودی تخم بگذارد. او خیلی دوست داشت مادر شود و بچه هایش را بزرگ کند. به آن ها راه رفتن و غذا خوردن و پرواز کردن یاد دهد.
روزها گذشت تا اینکه کبوتر قشنگ تخم گذاشت. هم کبوتر و هم شوهرش خیلی خوشحال بودند. آن ها به خوبی از تخم ها مراقبت کردند. تا اینکه جوجه ها از تخم بیرون آمدند. الان مامان کبوتر، سه تا بچه خیلی خوشگل دارد.
11 قصه کودکانه که درمانگران حرفه ای برای آموزش جنسی موفق به والدین پیشنهاد می کنند. اینجا کلیک کنید.
بابا و مامان هر روز به بچه ها چیزهای جدید یاد می دادند. اما « آبی» خیلی تلاش نمی کرد تا یاد بگیرد. او همیشه دوست داشت زیر پرهای مادرش باشد. آبی از زمانی که از تخم بیرون آمد زیر پرهای مادر زندگی می کرد. او فقط یک جا داشت و آن یک جا، زیر پرهای مادر بود.
اگه برای موضوعات کم اهمیت، فرزندتون رو دعوا میکنید و کنترل خشم خیلی سخت شده واستون، حتما اینجا کلیک کنید.
خواهر و برادر آبی روز به روز بهتر پرواز می کردند. دوست های جدیدی پیدا می کردند. اما آبی فقط زیر پرهای مادر می ماند. هر روز که آبی بزرگتر می شد، ماندن زیر پرهای مادر سخت تر می شد. آبی بزرگ تر می شد و زیر پرهای مادرش جا نمی گرفت. آن ها همدیگر را خیلی دوست داشتند اما هم مادر خیلی اذیت می شد و هم آبی. ولی باز هم آبی دوست داشت فقط زیر پرهای مادرش بماند.
گذشت و گذشت و گذشت تا آبی بزرگ و بزرگتر شد. دیگر زیر پرهای مادر جای نمی گرفت. او به زور خودش را زیر پرهای مادرش جای می داد، اما پرهای مادرش درد می کرد. مادرش از اینکه آبی به او می چسبید خیلی اذیت می شد. برای همین، آبی دیگر زیر پرهای مادرش شاد نبود. آن پرهای گرم دیگر اندازه آبی نبود.
امشب آبی تصمیم گرفت پیش خواهر و برادرش بخوابد. دلش خیلی برای مادرش تنگ شد، برای پرهای گرم و آغوش نرم. به پرهای گرم و نرم مادرش فکر می کرد. تا اینکه پتو را روی خودش کشید. پتو هم نرم بود و هم خیلی گرم. حتی پتو اندازه آبی بود. او کاملا زیر پتو بود و اصلا اذیت نشد. برای همین با خودش فکر کرد:« مامان که همیشه هست. پس، می تونم حتی منم با خواهر و برادرم برم دوست پیدا کنم و بازی کنم، شاید اونطوری بیشتر بهم خوش بگذره!».
11 قصه کودکانه که درمانگران حرفه ای برای آموزش جنسی موفق به والدین پیشنهاد می کنند. اینجا کلیک کنید.
صبح شد. آبی پرانرژی و شاد از خواب بیدار شد. پتوی نرم را کنار زد و خیلی دوست داشت سریع تر از مادرش جدا شود و بیرون برود تا دوست پیدا کند. ولی هنوز هم می ترسید از مادرش جدا شود. اما او بزرگ شده بود، تصمیمش را گرفت و بعد بیرون رفت. وقتی پیش دوستانش رفت کلی با هم بازی کردند. آبی خیلی خوشحال بود. او احساس می کرد بزرگتر و قوی تر شده است. حتی وقتی به لانه برگشت، مادرش هم شادتر بود. آبی از اینکه بزرگ شده بود و می توانست پیش دوستانش بازی کند خیلی خوشحال بود.
اگر میخواهید خودتان ترس فرزندتان را از بین ببرید، لطفا اینجا ضربه بزنید.
داستان برای کاهش اضطراب جدایی کودک: سوالاتی که باید بپرسید
سوالاتی که در پایان قصه می پرسید، اثربخشی قصه را افزایش می دهد. نبوغ خفته پیشنهاد می کند در پایان قصه سوالات زیر را از فرزندتان بپرسید:
• مامان کبوتر چند تا بچه آورد؟
• کبوتر آبی بیشتر وقت ها کجا بود؟
• چی شد که کبوتر آبی تصمیم گرفت دیگر زیر پرهای مادرش نماند؟
• برای شما هم سخت است که از مادرت جدا شوی؟ چطوری از مادرت جدا می شوی؟
• وقتی از مادرت جدا می شوی، دلتنگ می شوی؟ چکار می کنی تا دلتنگیت کمتر شود؟
چگونه اضطراب جدایی کودکان 3 – 4 – 5 تا 8 ساله را درمان کنیم؟
ابتدا باید او را تشویق کنیم تا با دیگران (پدر، خاله، همسن و سال ها و …) وقت بگذارد و بازی کند. سپس، باید به او کمک کنیم تا پنجره تحمل اضطراب جدایی خود را گسترش دهد. در واقع به تدریج کودک را در مدت زمان های مشخصی از خود دور نگه می داریم. به طور مثال، 5 دقیقه کودک را در استخر توپ می گذاریم. سپس برای دفعات بعدی، مکان را تغییر داده و مدت زمان را بیشتر می کنیم.
اگر می خواهید پنجره تحمل احساسات مختلف فرزندتان را گسترش دهید تا بهتر بتواند احساسات خود را تنظیم کند، می توانید از پکیج استثنایی ابر والد ما استفاده کنید.
ممکن است قصه های زیر را دوست داشته باشید:
مدرسه دوم پارسا برای انجام به موقع تکالیف مدرسه
زرافه کوچولو و غلبه بر ترسش برای درمان ترس از تاریکی
بچه طوطی شیرین زبون برای آموزش محافظت از بدن خود