توضیحات
قصه « یک اتاق خواب قشنگ» قصه ای است که با هدف جدا کردن اتاق خواب کودک نوشته شده است. در این قصه، کودکان یاد می گیرند که برای جدا کردن جای خواب خود بهتر است آن را تزئین کنند تا احساس بهتر و حس مالکیت بیشتری نسبت به آن داشته باشند.
فایل پی دی اف و صوتی قصه « یک اتاق خواب قشنگ» در همین مقاله قرار گرفته است. می توانید دانلود کنید.
ضمنا شما می توانید برای اثربخشی بیشتر این قصه، از قسمت بالا 5 قصه زیبا را خرید و دانلود کنید.
نویسنده: دکتر رضا ریحانی | درمانگر مجاز آیسفت کانادا
قصه درمانی : مراحل جدا کردن اتاق خواب کودک

خلاصه مراحل جداسازی اتاق خواب کودک
بهتر است برای جدا کردن جای خواب کودک، مراحلی را طی کنید که به تدریج آمادگی خوابیدن در اتاق خود را کسب کند. این مراحل می تواند به ترتیب زیر باشد.
مرحله اول: کنار فرزندتان دراز بکشید. یک قصه بخوانید. چراغ ها را خاموش کنید. چراغ خواب را روشن کنید. صحبت و یا بازی نکنید تا کودک بخوابد. تا صبح کنارش بمانید.
مرحله دوم: کنار فرزندتان بنشینید. یک قصه بخوانید. چراغ ها را خاموش کنید. چراغ خواب را روشن کنید. صحبت و یا بازی نکنید تا کودک بخوابد. در اتاقش باز و نزدیک اتاق خواب او بخوابید.
مرحله سوم: کنار فرزندتان بنشینید. یک قصه بخوانید. چراغ ها را خاموش کنید. چراغ خواب را روشن کنید. در اتاق را ببندید و نزدیک اتاق خواب کودک بخوابید.
مرحله چهارم: کنار فرزندتان بنشینید. یک قصه بخوانید. چراغ ها را خاموش کنید. چراغ خواب را روشن کنید. در اتاق را ببندید و به اتاق خود بروید.
اگر میخواهید خودتان ترس فرزندتان را درمان کنید، ۴ مرحله شگفت انگیزی که در مقاله ” چگونه ترس کودک را از بین ببریم” مطرح کرده ایم را مورد استفاده قرار دهید.
قصه در مورد جدا کردن جای خواب بچه: یک اتاق خواب قشنگ

قصه کودکانه: وژه کودکان 4 تا 9 سال
فایل پی دی اف (pdf) قصه یک اتاق خواب قشنگ را میتوانید از زیر دانلود کنید.
قصه در مورد جدا کردن جای خواب کودک
در یک جنگل قشنگ، بچه موشی به اسم «مستل» زندگی میکرد. مستقل 3 تا خواهر و 4 تا برادر داشت. او همه آنها را خیلی دوست داشت. هر روز، یک عالمه باهم بازی میکردند و شب ها در یک جا میخوابیدند. خانه آنها یک عالمه اتاق داشت، اما همه آنها در یک اتاق میخوابیدند. آنها عاشق پدر و مادرشان بودند. برای همین، هرشب دوست داشتند کنار آنها بخوابند.
11 قصه کودکانه که درمانگران حرفه ای برای آموزش جنسی موفق به والدین پیشنهاد می کنند. اینجا کلیک کنید.
مستقل هم عاشق پدر و مادرش بود، اما از اینکه همه در یک اتاق میخوابیدند اذیت میشد. او دوست داشت خودش تنها در یک اتاق بخوابد. مستقل دوست داشت اتاقش را همانطور که دلش میخواهد تزئین کند. به همین خاطر، پیش پدر و مادرش رفت و گفت:« مامان! میشه از این به بعد من توی اتاق خودم بخوابم؟». مادر از شنیدن حرف مستقل خیلی خوشحال شد. صورت او را ناز کرد و گفت:« به به! چقدر خوب! تو دیگه بزرگ شدی و من و بابات بیشتر از قبل بهت افتخار میکنیم. هر اتاقی که خواستی رو انتخاب کن و از این به بعد اونجا بخواب!».
مستقل خیلی خوشحال شد، رفت و با ذوق و شوق در جنگل قدم زد. او حس خوبی داشت. احساس میکرد که دیگر بزرگ شده است و میتواند جدا از پدر و مادرش بخوابد. او خوشحال بود که اتاق جداگانه ای دارد. همینطور که در جنگل قدم میزد، یک قاب عکس زیبا دید. آن را برداشت و بعد با خودش گفت:« خیلی قشنگه! بهتره این قاب عکس رو ببرم خونه. بعد از مامان بابا اجازه بگیرم و بزنمش به اتاق خواب خودم!».
اگه برای موضوعات کم اهمیت، فرزندتون رو دعوا میکنید و کنترل خشم خیلی سخت شده واستون، حتما اینجا کلیک کنید.
مستقل داشت به سمت خانه میرفت که یک چوب بزرگ دید. او با خودش گفت:« وای چه خوب شد! میشه این چوبو ببرم تو اتاقم بذارم. بعد دفتر نقاشیمو میذارم روشو نقاشی میکنم. این چوب، میز قشنگی میشه.». سپس، فورا به خانه رفت. قاب عکس را آنجا گذاشت و به خواهر و بردرانش گفت:« یه میز قشنگ پیدا کردم. اما سنگینه. میشه بیاین کمک کنین تا بیاریمش خونه؟». خواهر مستقل گفت:« ما که جا نداریم. حتی خودمونم توی این اتاق جا نمیشیم. کجا میخوای بذاریش؟».
مستقل لبخندی زد و گفت:« من دیگه بزرگ شدم. میخوام از این به بعد توی اتاق خودم بخوابم. فورا بریم بیاریمش که لازمش دارم.». بعد، همه با هم رفتند و آن چوب بزرگ را برداشتند. وقتی به خانه رسیدند، چوب را در اتاق مستقل گذاشتند. مستقل هم فورا قاب عکسی که پیدا کرده بود را برداشت. از پدر و مادرش اجازه گرفت و بعد به دیوار اتاقش زد. همه خواهر برادرهای مستقل عاشق اتاق او شده بودند.
مستقل چیزهای دیگری از جنگل پیدا کرد و با کمک خانواده اش، اتاق را تزئین کرد. او خیلی منتظر بود تا شب شود. وقتی شب شد، مستقل با خوشحالی به اتاقش رفت. دراز کشید و میخواست بخوابد که دلش برای مادرش تنگ شد. پیش مارش رفت و گفت:« میخوام پیش تو باشم مامان!». مادر، مستقل را بغل کرد و با هم به اتاق او رفتند. بعد کنار هم دراز کشیدند و مادر گفت:«
تو تصمیم گرفتی جدا بخوابی. این یعنی بزرگ شدی عزیزم. اما شبای اول ممکنه دلت تنگ شه و یا بترسی. هیچ اشکالی نداره. هروقت بیای پیشم، باهم به اتاقت برمیگردیم. بعد که چشمات خوابیدن، من برمیگردم به اتاقم. اما صبح که بشه، همه باهم بازی میکنیم.».
مستقل به حرف های مادرش گوش کرد. شب های اول خیلی دلش تنگ میشد و پیش مادرش میرفت. اما کم کم قوی تر میشد و راحت تر میتوانست تنهایی در اتاقش بخوابد. او دیگر واقعا تنهایی تا صبح در اتاقش میخوابید. و خواهر برادرهای مستقل هم تصمیم گرفتند برای خودشان یک اتاق قشنگ درست کنند.
فایل صوتی قصه کودکانه « یک اتاق خواب قشنگ» برای جدا کردن اتاق خواب کودک
داستان برای جدا کردن اتاق خواب کودک: سوالاتی که باید بپرسید
سوالاتی که در پایان قصه می پرسید، اثربخشی قصه را افزایش می دهد. نبوغ خفته پیشنهاد می کند در پایان قصه سوالات زیر را از فرزندتان بپرسید:
• چی شد که مستقل تصمیم گرفت یک اتاق خواب جداگانه داشته باشه؟
• اولین چیزی که مستقل در جنگل پیدا کرد چی بود؟
• آیا مستقل از همان شب اول توانست تنهایی در اتاقش بخوابد؟
• شما هم در اتاق خودت می خوابی یا کنار پدر و مادرت؟
شاید قصه های زیر برای فرزندتان مفید باشد:
قصه کبوتر آبی برای درمان اضطراب جدایی کودکان
قصه مدرسه دوم پارسا برای انجام به موقع تکالیف مدرسه
قصه زرافه کوچولو و غلبه بر ترسش برای درمان ترس کودکان از تاریکی
قصه بچه طوطی شیرین زبون برای آموزش چگونگی محافظت از بدن خود