وبسایت نبوغ خفته ، فروش دوره‌های فرزندپروری ، قصه های کودکانه | دکتر رضا ریحانی

پرخاشگری والدین

در این مقاله تلاش کردیم تا دلایل پرخاشگری والدین را به طور مختصر ارائه دهیم.

پرخاشگری والدین در مقابل کودک

علت های علمی پرخاشگری والدین

هرچند که هیچ پدر و مادری را نمیتوان یافت که عاشق داد زدن بر سر فرزندش باشد، اما در واقعیت این اتفاق می افتد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که فشارهای روانی از جهات مختلف بر ما وارد میشوند. این فشارها آستانه تحمل ما را تحت تأثیر قرار میدهند و باعث میشوند سیستم عصبی تحریک پذیرتر و واکنش پذیرتر عمل کند.

به گونه ای که بعد از مشاهده ریختن یک لیوان شیر روی فرش، به شدت عصبی میشویم و سر کودک 4 ساله خود داد میزنیم.

نبوغ خفته سعی دارد دلایل علمی این پرخاشگری ها را شفاف تر سازد.

4 علت خشم و پرخاشگری والدین:

4 دلیل برای پرخاشگری پدر و مادرها در مقابل فرزند وجود دارد که ممکن است دوست داشته باشید آن ها را بدانید. آگاهی دقیق نسبت به دلایل پرخاشگری والدین به شما کمک می کند تا در جهت رفع پرخاشگری تان قدم های درست تری بردارید.

اگر قصد دارید به پرخاشگری تان در مقابل فرزند یا فرزندانتان خاتمه دهید، پیشنهاد می کنیم از پکیج رهایی از زندان تربیتی ما استفاده کنید.

1- خستگی، گرسنگی و خواب آلودگی

خواب آلودگی و خستگی میتوانند آستانه تحمل شما را پایین آورند.

خستگی موجب تحریک پذیری بیشتر میشود.

به عنوان یک راه درمانی، پیشنهاد میکنیم که «الگوها» را پیدا کنید. بیشتر وقت ها به صورت ناخودآگاه واکنش پذیرتر و پرخاشگرتر میشویم.

بهتر است در موقعیت های مختلف یک سوال مهم را از خود بپرسید:« چی شد که برای یک مساله کوچیک، انقدر بهم ریختم و کودکم رو دعوا کردم؟». وقتی درمورد پاسخ این سوال تأمل میکنید، ممکن است به یک الگوی مشخص برسید. به طور مثال، ممکن است متوجه شوید که هروقت خیلی خسته هستید، سر فرزندتان داد میزنید.

تجربه بالینی ما نشان میدهد زمان هایی که والدین از خلق و خوی پایینی برخوردار هستند، یا به شدت خسته، گرسنه و یا خواب آلود هستند، بیشتر دست به پرخاشگری میزنند.

 

8 قصه فوق العاده اثربخش برای آموزش کنترل خشم به زبانی ساده به کودکان 3 و نیم تا 9 ساله. برای دانلود این مجموعه از قصه ها لطفا اینجا کلیک کنید.

 

 

2- رابطه زناشویی پرتنش

رابطه زناشویی پرتنش میتواند تحمل درد را پایین آورد.

تعارضات زناشویی، باعث تحریک پذیری بیشتر میشود.

هدف اصلی انسانها از ازدواج، کسب آرامش است. اما وقتی تنش ها در روابط زناشویی دیده میشود، این آرامش جای خود را به ترس، نگرانی، اضطراب و استرس و غم میدهد. تحمل این احساسات ناخوشایند، آن هم به تنهایی کار دشواری است. به همین دلیل وقتی تعارض در رابطه زوجین شکل میگیرد، احساسات ناخوشایند سیستم عصبی آنها را درگیر میکند.

در این شرایط، ممکن است نسبت به کوچکترین کارهای فرزندشان حساسیت بالایی نشان دهند.

3- آسیب های هیجانی مربوط به دانشگاه و محل کار

تجربیات هیجانی شما در محل کار میتواند تحمل درد را پایین آورد.

تجربیات هیجانی ممکن است به خانه وارد شود.

دانشگاه و یا محل کار، ما را با آدم ها و شرایطی روبرو میکند که ممکن است روی باور ما نسبت به خودمان تأثیر منفی بگذارد. ممکن است تجربیاتی که در این مکان ها کسب میکنیم این باور را در ما تقویت کند که «بی عرضه» هستیم. به همین دلیل، وقتی نمیتوانید مساله توالت نرفتن کودک 4 ساله خود را حل کنید، این باور پررنگتر شده و شما بخاطر احساس «بی کفایتی» فرزندتان را تهدید و یا شرمنده کنید.

همچنین، ممکن است دانشگاه و یا محل کارتان شما را درموقعیت هایی قرار دهد که به لحاظ هیجانی برایتان دردناک و طاقت فرساست. به طور مثال، اگر شما مسئول خون گرفتن از نوزادان باشید، تجربه های دردناکی را به دست خواهید آورد. از یک طرف، دلتان برای آن نوزاد بی دفاع میسوزد و طاقت اشک هایش را ندارید، و از طرفی باید بدون توجه به گریه ها و دست و پا زدن های او خون بگیرید. وقتی این تجربه بارها و بارها تکرار میشود، به احتمال زیاد نسبت به گریه های کودکتان واکنش های تندی نشان میدهید.

4- آسیب ها و زخم های دوران کودکی والدین


دوران کودکی ما انسان ها بسیار مهم است و تجربیاتی که در آن دوران داریم، روی ما تأثیر معناداری میگذارند.

خانواده ای که در آن بزرگ شده ایم، تعاملاتی که با اعضای خانواده خود داشته ایم، و مهم تر از همه سبک فرزندپروری والدین مان روی هویت ما تأثیر بسزایی میگذارند.

سبک فرزندپروری که ما با آن بزرگ شده ایم روی اینکه دنیا و خودمان را چطور میبینیم و چطور فرزندمان را پرورش میدهیم، تأثیر قابل توجهی دارد. به طور مثال، اگر در دوران کودکی تان هیچ کسی را نداشته اید که وقتی حالتان خوب نیست، به او پناه ببرید و آرام تان کند، شکی نیست که در حمایت عاطفی از فرزندتان ضعیف باشید.

مطالعات نشان میدهند والدینی که احساسات شان در دوران کودکی به دفعات «نادیده گرفته شده» است، در رابطه با فرزندشان بیشتر از کوره در رفته و پرخاشگری میکنند.

بنابراین، تجربیات دوران کودکی شما نقش مهمی دارند. این تجربیات ساختار مغز شما را شکل داده اند و ساختار مغزتان، بر نوع برخورد شما با فرزندتان اثر میگذارد. اگر دوست دارید درمورد قسمت های اصلی مغز، ساختار مغز و چگونگی کار کردن آن اطلاعات علمی داشته باشید، اینجا ضربه بزنید.

  • اشتراک این مطلب در شبکه های اجتماعی :